🌹رمان عاشقانه گل سرخ من پارت۳🌹

🌺ROMAN🌺 🌺ROMAN🌺 🌺ROMAN🌺 · 1404/1/30 11:46 · خواندن 1 دقیقه

نویسنده:Reyhan🌺پارت ۳🌺

دیدم که علی بخاطر صدای جیغ و داد از داخل ویلا بیرون اومد و وقتی دید من کسی بودم که داشت جیغ میزد سریع اومد پیشم و به اون پسره گفت

علی:ارتا شرمندتم این اسکل دوستمه...

وسط حرفش پریدم:چرا تو عذرخواهی میکنی اون کسی بود که خورد به من تو هم از اون اسکل تری

چشمام رو چرخوندم و رفتم و پشت سرم رو نگا نکردم.علی مجبور شد دنبالم بیاد

علی:احمق تو میدونی اون پسره کیه؟دیوونه ای بابا اون ارتا اریافره کصخل میتونه با یه بشکن زندگی تو رو نابود کنه

من:گه میخوره میخواد هرکی باشه انقدر مغروره که یه عذرخواهی هم نکرد

علی:اون چیزی از عذرخواهی بلند نیست اون..

وسط حرفش پریدم:علی بس کن اصلا خوشم نمیاد این بحث رو ادامه بدم خدافظ

رفتم و علی رو ول کردم.به خونه رسیدم و مامان خونه نبود و یکم زرشک پلو گرم کردم و خوردم.رفتم اتاقم و روی تخت پریدم . خرسم رو بغل کردم

من:ااااه خرس کوچولو...چه روز بدی بود...اون پسر بی شعور فکر کرده کیه...اصلا بیا ذهنمون رو درگیر نکنیم

چشمام گرم شد و خوابم برد